طنین طنین ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

طنین بلا

طنین و وبلاگش!!

امشب که داشتم روی وبلاگت کار میکردم همش میخواستی از میز بیای بالا و من هم که تقریبا کارم تموم شده بود گذاشتمت رو میز و تو چنان به مونیتور نگاه کردی و سریع موس رو گرفتی که من منتظر بودم الان به "مدیریت مطالب قبلی" میری و مطلبی رو مینویسی، این هم چند تا عکس از این لحظات   بزار ببینم مامانم راجع به من چی نوشته؟؟؟  مامان اینا چیه راجع به من نوشتی؟!!! بزار الان خودم درستش میکنم... حالا شد   ...
30 آبان 1391

طنین تاپسوار :)))

عزیزکم دیشب با بابا نوید رفتیم که یکم قدم  بزنیم و هوا بخوریم که رسیدیم به پارک نزدیک خونه و هوس کردیم تاپ بازی کنیم البته اونقدر بچه توی پارک بود که راستش خجالت کشیدیم سوار بشیم ، و شما رو سوار یکی از تاپ ها کردیم که با اینکه برای بار دوم بود که سوار میشدی عکس العمل خاصی نشون ندادی ولی من عکس هام رو گرفتم .     ...
30 آبان 1391

طنین کولی:))

داشتم کمد لباسهام رو جمع میکردم که یه دستمال سر پیدا کردم و از اونجایی که شما با همه چیز کارداری کلی باهاش بازی کردی و سعی کردی که نوار دور دستمال رو با دندونات بکنی ، منم دیدم داری اذیت میکنی دستمال رو بستم به سرت دیدم شبیه کولی ها شدی فکر کردم عکس بامزه ای میشه ازت انداختم.     ...
30 آبان 1391

دندون های باب اسفنجی!!!

  طنین دختر نازم! چرا اینقدر عجله داری که زود بزرگ بشی اخه؟؟!! توی راه رفتن و دندون در اوردن اصلا با همسالان خودت نیستی و جلوتر از همه میری (که این نشون از هوش و قدرت بالای تو داره) روز 24 ابان ماه بود که وقتی داشتم قطره آ.د رو بهت می دادم متوجه شدم که دندون بالا سمت راست سرزده و مرواریدا دارن نمایان میشن. چند وقتی بود که لثه هات ورم کرده بود و معلوم بود که داری دندون های بیشتری در میاری ولی زمان بیرون اومدنشون خیلی طول کشید و بلاخره اومدن بیرون ، و من هم تندی زنگ زدم به بابا نوید این خبر رو دادم.2 روز بعد هم دوندون دوم و  دندون اول سمت چپت خودشون رو نشون دادن توی عکسهایی که بابا نوید ازت انداخته خوب معلومه و برای اینکه ف...
27 آبان 1391

کارهای دختر بابا!

ملوسک من نمیدونی چه بانمک شدی ، یه کارایی میکنی که تا بخودم میام میبینم که دارم مچلونمت و فشارت میدم تو بغلم ...   تازه گی ها وقتی یکی میگه الان میام بخورمت نمیدونی چطوری از دستش در میری اگه تو روروک باشی که رسما میدویی و اگر روی زمین باشی با چهار دست و پا فرار میکنی.        کار بعدی که بلدی اینکه بجای دست زدن بشکن میزنی و اونقدر بادقت به دستان من یا بابا نوید نگاه کردی که دقیقا با انگشت وسط اینکارو انجام میدی و با دست دیگه میرقصی  وای به وقتی که در خونه باز بشه کسی بیاد و یا بره نمیدونی چطور خودت رو سریع به در میرسونی و چند روزی هست که دنبال بابا نوید گریه میکنی و باید قایمکی از شما از خون...
23 آبان 1391

عسل مامان در آتلیه

  طنین فرشته عسل متعجب!!!! طنین بند رختی!!!؟ اونقدر دوست داشتم لگو هارو که نمیخواستم به دوربین نگاه کنم. نمیدونم کی ازم عکس گرفتن که خبردار نشدم??? واییییییییی، خاله پگاه اون جا داره چیکار میکنه؟؟؟ حاله که میشه راه برم حمممممممممممممممممله   ...
22 آبان 1391

مراحل خوردن یک عروسک...

وای از دست تو دختر بلا چند روز پیش خونه مامانی اینا بودیم که تو یکی از عروسکات رو که همیشه اونجاس رو دیدی و یکهو حمله ور شدی برای خوردنش منم که طبق معمول دوربین به دست اماده به خدمتم... دیدن عروسک... .       بررسی اوضاع!!     زیر و خمش رو گرفتن!!!   فکر کنم کشتی گیر خوبی میشی؟!   وقتی انداختی اونطرف منتظر شدی!!! ااااااااا چرا یه طرف این روشنتر از اونطرفشه؟ ول کن بابا من که میخوام بخورمش چه روشن چه تیره؟!!!!         ای بابا چقدر...
22 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طنین بلا می باشد